سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی شهید شد
شب جمعه به گمان میل زیارت داشته
با خدا وعده دیدار و عبادت داشته
او برای پاسداری از حرم ها مانده بود
ور نه چندسالی است که قصد #شهادت داشته
شب جمعه به گمان میل زیارت داشته
با خدا وعده دیدار و عبادت داشته
او برای پاسداری از حرم ها مانده بود
ور نه چندسالی است که قصد #شهادت داشته
با شنیدن نام امام هشتم علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه اولین خصوصیتی که از ایشان به ذهن هر دلداده ای می رسد رأفت و مهربانی غیر قابل وصف ایشان است. هر کسی که بر حریم رضوی وارد شده باشد این احساس پاک او سراسر وجودش را فرا گرفته است که بر آستان آقایی مهربان وارد شده است. جذبه معنوی حرم نشان از جاذبه بی مانند صاحب حرم است. او کسی است که هم نام جد بزرگوارش امیرالمۆمنین علیه السلام است. او همان است که جدش رسول الله صلی الله علیه و آله در باره او تعبیر پاره تن و جان من دارد. و او کسی است که روضه خوان جدش اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
مرحوم علامه آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی (1305 تهران ـ 1374 مشهد) از جمله نوادر اولیای الهی و عباد صالحین است که مطالب متعالی مکتب عرفان را در قالب وعظ و کتابت را در قالب دو کتاب به نامهای «رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم» و «رساله لباللباب در سیر و سلوک اولی الالباب» در اختیار مشتاقان راه خدا قرار داده است.
این استاد فرزانه پس از طی مراتب سلوک در خدمت استاد اعظم و عارف واصل علامه طباطبایی و سپس مرحوم عارف بالله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی، در آخر رحل اقامت و اعتکاف را در عتبه ملکوتیه انسان العین و عینالانسان حضرت حاج سید هاشم حداد افکند و به سر منزل مقصود رسید و در حریم معبود وفود کرد.
مقام معظم رهبری پس از رحلت این عالم فرزانه در پیام تسلیتی عنوان کردند: ایشان از جمله فرزانگان معدودى بودند که مراتب برجسته علمى را با درجات والاى معنویّت و سلوک توأما دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الاکبر نیز که از مقوله شهود و محصول تجربه حسّى و مجاهدت معنوى است نیز نائل گشته بودند.
از این پس مطالبی از زبان علامه حسینی طهرانی با استناد به کتاب «آیین رستگاری» برای علاقهمندان درج میشود.
* پیمودن راه خدا با گفتار و کردار
آیتالله حسینی طهرانی معتقد است: پیمودن راه خدا تنها به حرف و گفتار نیست؛ بلکه توأم با عمل است. هر مقداری که انسان عمل کند ناجح و صاعد است و به هر مقداری که عمل نکند عقب افتاده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فتح مکه بالای کوه صفا آمد، وقتی که جمیع بنی عبدالمطلب در حول و حوش آن حضرت جمع بودند و اجتماع عظیمی تشکیل شد، بر کفار فائق آمدند و مشرکین مطرود، منفور، شکست خورده، ذلیل و طُلَقاء حساب شدند، قدرت، عظمت، عزت و شوکت انحصار بر آن حضرت و خاندان آن حضرت و بنیهاشم و بنیعبدالمطلب رسید، در یک خطبه خیلی مختصر که مفادش را عرض میکنم، فرمودند: ای بنیعبدالمطّلب بدانید! حالا که اسلام غلبه کرده و عزت با اسلام است و خداوند ما را پیروزی داده و کلمه حق را بر کلمه باطل غلبه داده، خیال نکنید که به واسطه انتسابی که شما به من دارید کار تمام شده است، و به قول ما خَرِتان از پل گذشته، و هر کاری و عملی انجام بدهید، به واسطۀ انتساب با پیغمبرِ آخرالزمان، قابل بخشش و اغماض است؛ یا اینکه صحه میخورد و پسندیده است؛ ابداً اینطور نیست!
هرکسی در گرو عمل خود است، من در گرو عمل خودم هستم و شما هم در گرو عمل خودتان! «إنَّ لی عَمَلی و لَکُم عَمَلَکُم» اگر من خودم هم عصیان خدا را به جا بیاورم ساقط میشوم و در درّه هلاکت سقوط میکنم.
* شرح و بیان برخی از دستورات لازم سلوکی
علامه طهرانی شرح برخی از دستورات لازم سلوکی را چنین بیان میکند: نخست: پرهیز از زیادهروی در غذا، خوراک و لذات مادی است؛ سالک نباید غذا زیاد بخورد، نباید پُر بخورد و تا گرسنه نشده نباید غذا بخورد.
دوم: از همه اینها مهمتر ریاضت روحی است که انسان نفس و جان خودش را باید در دست خویش داشته باشد و گوشمالی بدهد، و او را در هر صراطی وارد نکند!
سوم: سکوت کردن و حرف بیجا نزدن و زیاد صحبت نکردن، بلکه از صحبتهای عادی اجتناب کردن، برای سالک جزو دستورات حتمی است.
* مراقبه شدید آیتالله محمد تقی بهجت(ره)
ایشان در این زمینه از مراقبه شدید آیتالله بهجت(ره) چنین حکایت میکند: آیتالله حاج شیخ محمد تقی بهجت(ره) از شاگردان مرحوم قاضی بودند و در همان زمان جوانی و صباوت که در مدرسه «سید» حجره داشتند ـ و ظاهراً هفت سال هم در همان مدرسه بودند ـ به قدری در مراقبت و سکوت رعایت داشتند که طلبهای در مدرسه ایشان را نمیدید! آقای حاج شیخ عباس قوچانی(ره) میفرمود: ما در مدرسه «سید» با ایشان حجره داشتیم (البتّه دو حجره)، و وقتی که آقا شیخ محمد تقی، خدمت مرحوم قاضی ـ رحمة الله علیه ـ رسید و دستورات گرفت، ایشان دیگر همیشه وقتی که میخواست از مدرسه برود برای درس و برگردد، عبا را به سر میکشید که در راه، کسی اصلاً با او برخورد و صحبت نکند و او را به سلام و علیک مشغول نکند.
و بعد میفرمودند: به قدری ایشان در این مراقبه شدید بود که وقتی میخواست به مدرسه بیاید و به حجرهاش برود، از آن دری که دالانِ پشت مدرسه به طرف اتاق بالا و فوقانی پلّه داشت، از آنجا میرفت نه از توی صحن مدرسه، که به کسی برخورد نکند. و اینها هم مال یکی و دو روز نیست، مال هفت سال تمام است، ایشان این کار را میکرد! و خُب نتیجهاش را هم خودشان میبردند.
* سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است
علامه حسینی طهرانی تاکید میکند: سکوت یکی از دستورات اساسی این راه است. اگر انسان سکوت نکند مطلقاً تمام دارائیهای نفس و مکتسبات نفس از بین میرود. نفس زحمتی کشیده ذکری میگوید، عبادتی دارد، منباب مثال شبی تا به صبح احیاء داشته، خب این نفس کسب میکند؛ اگر سکوت کرد آن برایش محفوظ میماند؛ و آرام و با سکینه، دنبال مکتسبات جدیدی میرود؛ و اما اگر سکوت نکرد تمام نفسش به هم میخورد…
این استاد ارجمند چهارمین مسئله را حضور قلب در نماز میداند که واجب و لازم است و میافزاید: اگر انسان حضور قلب نداشته باشد به آن مقداری که حضور قلب ندارد نمازش بالا نمیرود. روایت داریم: ملائکه نماز انسان را به مقداری که در آن حضور قلب دارد بالا میبرند، آن مقداری که حضور قلب ندارد بالا نمیبرند…
*شرط اصلی در تأثیر اعمال مراقبه است
علامه حسینی طهرانی در توضیح شرط اصلی در تأثیر اعمال چنین میآورد: من یک روز از حضرت علامه طباطبایی سؤال کردم: مثلاً فلان عمل در چه صورت مؤثر است؟ ایشان فرمودند: با مراقبه! مراقبه! بعد خودشان تفسیر کردند که میدانید مراقبه معنایش چیست؟ مراقبه معنایش این است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام/ ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
هم صحبت شب های زمستانی دل هاست
چشمان سیاه تو که مثل شب یلداست
بایدبه خداوند تو تبریک بگویم
اوج هنرش در رخ زیبای تو پیداست
تنها نه دل من که دل ایل و تبارم
سرگشته و آشفته ی آن زلف چلیپاست
ای کاش بدانند همه مردم عالم
بعدازتوخزان چلّه نشین دل دنیاست
پایان غزل بوسه ای از دست تو گیرم
دیوان غزل های خداوند هم اینجاست
یک بیت دگر نیز نوشتم که بگویم
یک مرد، هزار و صد و اندی ست که تنهاست…
کاظم زهدی